فوتبال با طعم شکلات

فوتبال از دریچه نگاه بهلول

فوتبال با طعم شکلات

فوتبال از دریچه نگاه بهلول

گفتگو با مهدی فنونی‌زاده ، هافبک نوستالژیک استقلال


می دونم دیگه خیلی دارم اینجا می تازم!! اما حقیقتا وقتی این رو خوندم دلم خواست شما هم بخوانید.(س-رشیدی)


گفتگو مهدی فنونی‌زاده ، هافبک نوستالژیک استقلال و تیم ملی



 
به پاک شدنم از اعتیاد افتخار می کنم
جام ستاره ها فرصت خوبی بود تا چهره های ویژه ای ببینیم.چهره هایی که همیشه حرفهایی برای گفتن دارند.حرفهایی از جنس روزهایی که فوتبال ایران در اوج قرار داشت.مهدی فنونی زاده که برای مربیگری قدیمی های استقلال به این جام آمده بود با چهره ای تکیده پاسخگوی چلچراغ شد. فنونی زاده را مگر می شود نشناخت و به یادنیاورد؟آرپی جی فوتبال ایران هنوز نتوانسته مانندی پیدا کند.مثل فنونی زاده هنوز هم پیدا نشده.این را همه می گویند. بازیکنی که از دوران جوانی فوتبالش را ازباشگاه استقلال جنوب تهران آغاز کرد و در تیم های راه‌آهن، نیروی زمینی ، دارایی ،  بانک تجارت ،  استقلال و پاس تهران توپ زد.ملی پوشی که محبوب علی پروین سرمربی وقت تیم ملی بود و از سال 1365 تا 1372 مرتب به تیم ملی دعوت می شد.البته او مربیگری را سال پیش در تیم پرسپولیس بجنورد تجربه کرد.مهدی فنونی‌زاده (زادهٔ ۱۳۴۱ در نازی‌آباد، تهران) به همراه تیم ملی ایران قهرمان بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ پکن و به همراه تیم استقلال تهران قهرمان جام باشگاه‌های آسیا ۱۹۹۱ شد و در سال ۱۹۹۳ به عنوان سومین فوتبالیست برتر آسیا پس از کازویوشی میورا ژاپنی و فهد البیشی عربستانی انتخاب شد.آن روزها را هنوز به یاد داریم. اما کارشناسان دلیل شهرت او را بیشتر به دلیل زدن ۲ گل از فاصله بسیار دور به تیم ملی عربستان در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ می دانند.فنونی زاده در خانواده‌ای فوتبالی به دنیا آمده بود که ۴ برادر دیگرش هم فوتبالیست بودند. مرتضی فنونی‌زاده برادر بزرگتر او همبازی مهدی در تیم ملی بود و از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۱ مهدی در تیم استقلال و مرتضی در تیم رقیب یعنی پرسپولیس تهران بازی‌های حساسی را رودرروی یکدیگر برگزار می‌کردند که برای همه جالب بود.مهمتر از هر چیز این است که مهدی فنونی زاده از اینکه بگوید اعتیاد داشته اصلا ناراحت نیست.خودش می گوید سال گذشته در یکی از کمپ‌های انجمن معتادان گمنام پاک شده است.اما اعتیاد کلا فرم چهره و صحبت کردنش را تغییر داده است.گفتگوی مهدی فنونی زاده در آخرین شماره چلچراغ چاپ شده است که مناسب دیدیم خوانندگان فوتبال مدیا هم آن را بخوانند.گفتگوی فوتبال مدیا را با  آرپی جی هفت فوتبال ایران ، از دست ندهید...
مهدی فنونی زاده برای ما معنای دیگری دارد.بگذارید با شما راحت باشیم.شما برای ما یک حالت نوستالژیکی دارید،نه اینکه فکر کنید می خواهیم غلو کنیم یا در شما ذوب شویم.کلا نه من بلکه همه ، با شنیدن  نام شما ، یاد آر پی جی می افتیم.بر عکسش هم صادق است...
اگر خاطره می خواهید تا صبح برایتان خاطره تعریف می  کنم. اما حالا وقت این کارها نیست.ولی یک ماجرای جالب برایتان می گویم.دختر کوچک من می  خواست برایم یک فایل بلوتوث کند، گفت اسم بلوتوثت چیه؟ گفتم مهدی فنونی  زاده. گفت پس چرا اینجا نوشته RPG7؟ اسم بلوتوثم را عوض کرده بود.مثل اینکه خودش هم عوض کرده بود.
(خنده دسته جمعی)
*چرا مثل شما دیگر در فوتبال ما نیامد؟ با همه درخشش کریم باقری تازه می گویند کریم باقری سایه  ای از شماست.
(می خندد)بابا بی خیال.من در فوتبال ایران ضعیف بودم. سلطان فوتبال ایران-سیروس قایقران- کنار من بازی می  کرد.من چی بودم؟کی بودم؟
*نه این حرف را نزنید ، اما کلا شما و دهه شصتی ها و اوایل دهه هفتادی ها فرق می کنند.اما سوال ما این است.چرا فوتبالیست های  دهه شصت و اوایل دهه هفتاد جنس شان فرق می  کرد؟
همه چیز ما فرق می کرد.شما تیم های پایه آن  سال ها را هم شما ببینید از تیم های پایه الان بهتر هستند. آن سال ها ارزش بیشتری می  گذاشتند، تلاش بیشتری می  کردند. الان فقط دنبال پول هستند.پایه ها هم همین است.الان امکانات خوب است.دوره ما اگر برای پایه ها اینطوری و با این کیفیت سرمایه گذاری می شد، قهرمان جهان می شدیم...اما الان همه پول می خواهند.
این پول بی حساب و کتاب ، پدر فوتبال ایران را درآورده...
پول که بد نیست.اما راه خرج کردنش را نمی دانند.من به شما می گویم دوست دارند به یک نحوی پایشان در تیم باز شود، حالا اگر چیزی هم یاد گرفتند چه بهتر. اما همه چیز پول شده و دلال بازی. فوتبال ما شده مثل بنگاه های خرید و فروش ماشین.آن روزها در دهه 60 تا یک ماشین جدید می  آمد روی هوا می زدندش. فوتبال هم مثل آنها شده، فوتبالیست های خوب بیرون می  مانند و بازیکنان به درد نخور و شکم گنده بواسطه دلال بازی و آشنا بازی، بازی می  کنند.این مسایل پدر فوتبال را درآورده.
*زمانی که شما بازیکن استقلال تهران بودید تیم  جوانان استقلال هم تیم خوبی بود.
بله، آتیلا حجازی،دو برادر کوچک خودم، فرشاد فلاحت  زاده و خیلی های دیگر همه در جوانان استقلال بازی می  کردند. خود من هم آنجا بازی می کردم.من خودم واقع بین هستم.ما دهه شصتی ها کلا واقع بین هستیم.روزهایی فوتبال بازی می کردیم که مملکت درگیر جنگ بود.پولی نبود.ما برای عشق بازی می کردیم.سرمای هوای تهران در زمستانهای دهه 60 و 70 با الان هم فرق کرده است.سرما کمتر شده، همه چیز گرم ونرم شده ، به فوتبالیستها هم بیشتر از ما خوش می گذرد.من که بخیل نیستم اما این را هم در نظر دارم که الان هم فوتبال خوب شده، سرعت بازی نسبت به زمان ما بالا رفته رفته ولی به نظر من کیفیت فوتبال پایین  تر آمده. خلاقیت ها را از بازیکنان گرفته  اند. شما نگاه کنید علی کریمی چند سال است که بازی می  کند . مثل او هنوز نیامده است. کجا هستند مثل علی کریمی ها؟درست است که در زمان ما فوتبال کندتر بود ولی هر نفر برای خودش یک تیم بود.دلها هم به هم نزدیک بود.فوتبال هنوز با پول کثیف نشده بود.نه اینکه بگویم آن زمان خیلی پاک بود اما با پول کثییف نشده بود.اما وقتی پول بیاید آن هم به قول شما بی در و پیکر ، آن وقت فوتبال به این روز می افتد.با پول می شود خیلی چیزها را عوض کرد.این یک جمله سیاسی ، اجتماعی یا اقتصادی نیست.اما به هر ترتیب فوتبال ایران در دهه 60 کلا ژانر دیگری بود.
اما دهه شصت بازیکنان تاکتیک پذیرتر بودند،در 2-4-4 قدیمی (قبل از اینکه 2-5-3دوباره باب شود) دو دفاع آخر خیلی خوب با هم بازی می  کردند، اما امروز در فوتبال مدرن 2-4-4 را که با فاصله بازی می  کنند، در فوتبال ما جواب نمی  دهد. هنوز قلعه  نویی با 2-5-3 قهرمان می  شود...
بگذارید با فکت صحبت کنیم.مسابقات مقدماتی جام جهانی 94 که ما با عمان، سوریه و تایوان همگروه بودیم، علی پروین 6 ماه روزی دو نوبت صبح و عصر ما را 2-5-3 تمرین داد. بقدری تمرین کردیم که علی پروین می  گفت در خواب هم باید همدیگر را پیدا کنید. در بازی اول مقابل عمان در استادیوم آزادی در 3 دقیقه اول عمان 5 موقعیت تک به تک به دست آورد. علی پروین با همان حالت های منحصر بفردش ....
که غیر قابل چاپ هم هستند...(خنده دسته جمعی)

آره، علی پروین گفت برو 2-4-4 خودمون. بعد از 6 ماه تمرین کردن ما در 5 دقیقه سیستم مان را تغییر دادیم. می بینید؟6 ماه تمرین کرده بودیم.شما باید به نفراتتان نگاه کنید. فرض کنید شما در یک اداره دو حسابدار دارید ولی دربان ندارید، چکار می  کنید؟ یکی از آنها را برای دربانی می  گذارید؟ نه شما باید یکی از حسابدار ها را اخراج کنید و یک دربان استخدام کنید.  الان به این چیزها فکر نمی  کنند هافبک ها و دفاع های گوش با دومتر قد بدرد نمی  خورد. قد بلند برای وسط زمین است، برای کنار زمین باید از بازیکنان کوتاه قامت استفاده کنید. الان اگر بازیکنان تاکتیک پذیر نیستند، دلیل اصلی  اش این است که در جای خودشان بازی نمی  کنند.نمی دانم اما فکر کنم در فوتبال کلاسیک این کارها جواب می داد.الان هم جواب می دهد.بروید بازی های تیم های بزرگ را نگاه کنید...ما که خوب بازی نمی کردیم...
*شما خوب بودید، اما سوال اصلی این است که آیا می توانستید تاکتیک پذیرتر باشید...؟
چرا ، ولی مربیان آن موقع مثل الان دانش  مربی‌گری  نداشتند، همه تجربی بودند. علی پروین که علم مربی‌گری نداشت، تجربی بود، در دقیقه 5 بازی فهمید که باید تغییر تاکتیک دهد، ولی الان مربی ضعف بازیکن و تاکتیکش را می  بیند ولی تعویض نمی  کند چون می  خواهد بگوید حرف من درست است.مثلا فوتبال مدرن است دیگر. اما الان وضعیت فوتبال ما چطور است؟
*خب به استقلال برسیم.تیم محبوب شما...
استقلال عشق ابدی من است...(کمی مکث می کند) هنوز هم موهای تنم با شنیدن نام استقلال سیخ می شود.ما روزهایی برای استقلال بازی می کردیم که ماهها پول نمی گرفتیم.هواداران آن روزها هم مثل الان نبودند.حداقل در طبقه اول هم می آمدند روی سکوی سیمانی می نشستند.طرفداری هم راحت نبود.سر وجانمان را برای استقلال می دادیم.در ان سرمای زمستان آتش روشن می کردند.دلمان روی همان آتش کباب می شد...
خب این همان ژانر دهه 60 و اوایل دهه 70 است که نوستالژیک شده ، خب استقلال این فصل را چطور می  بینید؟
استقلال خوب مهره نگرفت برای این فصل، امیر حسین صادقی یکی از بهترین دفاع  وسط های ایران بود، ببینید با او چه  کرده  اند که یک بغل پا نمی  تواند بزند. همه این مسائل جنبه روحی روانی دارد.
*به نظر شما پرویز مظلومی برای مربیگری استقلال دیر انتخاب نشد؟ آن زمان که در اوج بود به استقلال نیامد...
سیاست باشگاه خوب نبود، نفرات خوب آورده  اند ولی زمان خوبی نیاوردند. آقای پورحیدری خاک این تیم را خورده  اند. ایشان  را می خواهند بیاورند، خیلی خوب است، اما دوماه زودتر بیاورند. قبل از این که بازی های فصل قبل تمام شود باید انتخابش کنید، باید چند تا بازی در استادیوم باشد تا نفراتش را انتخاب کند.نه الان که کار از کار گذشته است...
*شما فوتبال ایران را سوای ناپاکی هایش آن‌قدر حرفه ایی می  بینید که بازیکنانی که برای استقلال بازی می  کنند به خاطر وسوسه  های  یک مربی تیم را ترک کنند و همه محبوبیتشان را از دست دهند؟
نه این طور نیست. ما عقب افتاده ایم، من خودم را می  گویم. در اروپا فرضا یک بازیکن می  رود با آرسنال قرارداد 15 ماهه می بندد. می  روند قرارداد را ثبت می  کنند، مثل بیمه ماشین، مشخص است فلان تاریخ قرارداد تمام می  شود. آنجا قرارداد که تمام می  شود به بازیکن می  گویند می  خواهی بمان، می  خواهی برو تیمی که دشمن ماست. اما در ایران این‌گونه نیست، سال 70 علی پروین من را برای پرسپولیس می  خواست، علی پروین به خود من گفت که من دنبال ناصر محمدخانی نفرستادم ولی دنبال تو فرستادم چون می  دانم با تو می   توانیم چهار، پنج فصل قهرمان شویم ولی من نرفتم چون فرهنگش جا نیفتاده بود یه مقداری اش هم بخاطر مرتضی بود. البته از برخوردهای مردم می  ترسیدم. می  ترسیدم که در خیابان من را ببینند و فحش ناموس بدهند خب من یا مجبورم کتم را دربیاورم دعوا کنم با یارو، یا بی  غیرتی کنم.فرهنگش هنوز جا نیفتاده...
*سخت نبود شما در استقلال بودید و مرتضی در پرسپولیس؟
نه، ما در جمع های خانوادگی در مورد تنها چیزی که صحبت نمی  کنیم، فوتبال است. مرتضی هر جا باشد، خنده هم آنجاست.آن روزها هم این حرفها بود اما همیشه من اینطور جواب می دادم.
بالاخره شما هم زوج بودید.مثل شاهین و شاهرخ.راستی می دانید که شاهرخ و شاهین بیانی الان هشت سال است که باهم قهرند؟
هشت سال نیست، آخرین باز سه ماه پیش به تیپ و تار هم زدند. شاهرخ الان وضعش خوب نیست ولی شاهین وضعش خوب است. درست برعکس زمان بازیگری. آن زمان شاهرخ وضعش خوب بود و شاهین وضعش خراب. نه اینکه کلاه هم را ورداشته باشند.شاهرخ یک مقدار دست و دل باز بود همه پول هایش ا خرج کرد ولی شاهین جمع کرد.مسایلی هم بینشان اتفاق افتاد که خوب نیست بگویم.
*ما شنیده ایم خانم شاهرخ هم فوت کرده است؟
نه آلمانه!
*مثل اینکه فوت کرده...
نه من شنیدم زنش ول کرد رفت، یک بار هم آمد ایران ولی دوباره برگشت. سال 90 که در پکن قهرمان شدیم زن شاهرخ قهر کرد رفت آلمان.دلیلش را نپرسید.
 چرا؟
خب چون من می گویم. آن روزها ، شب و روز زنگ می زد آلمان .بعد هم همه اش آهنگ صبحت بخیر عزیزم را می گذاشت، زنش اینجا بود قدرش را نمی دانست. زنش که برگشت ایران ولی دوباره باهم دعوا کردند و زنش بی خبر دخترش را برداشت برد و شاهرخ با شهاب پسرش ماند. که شهاب هم چند وقت پیش که کار خدمتش درست شد و رفت آلمان.نشنیده ام که زن شاهرخ فوت شده باشد.یعنی اگر خدای نکرده این اتفاق می افتاد من یکی می فهمیدم.من و شاهرخ و شاهین و مرحوم سیروس رفیق های گرمابه و گلستان بودیم...
*امیر قلعه  نویی این فصل خیلی به استقلال نزدیک شد و قرار بود مربی استقلال شود تا این‌که از سوی سپاهان با  با یک پیشنهاد مالی خوب مواجه شد و به سپاهان رفت.در استقلال سابقه داشته مربی استقلالی که به یک تیم دیگر می رود چهار بازیکن استقلال را به تیم خودش ببرد.آن هم یکی مثل خسرو حیدری؟
نه، امیر به پولش احتیاجی نداشت. امیر قلعه  نویی را می  خواستند ریشه  اش را از جای دیگری بزنند که اوهم زرنگی کرد و به سپاهان رفت.
اما اگر الان سرمربی استقلال بود شاید وضعیت خیلی فرق می کرد.خب اگر به پولش احتیاج نداشت از استقلال کدام قلعه برای ژنرالی قلعه نویی بهتر؟
نه به مربی مربوط نیست، ببینید من در استقلال ماندم و به پرسپولیس نرفتم ولی الان مستاجر هستم،  کسی هست که بگوید بیا این یک ماه کرایه خانه  ات؟ ولی خیانت هم نکردم به استقلال و  در این تیم ماندم.اینها را یادتان باشد.هوادار تا روزی که در چمن هستید دوستتات دارند.اصلا افکار عمومی هم همینطور.این بحث ها را باز نکنید.دل شما هم پر می شود...
*این که بازیکنان دهه شصت اکثرا اعتیاد داشتند را قبول دارید؟ (...) می  گفت که ما مصرف می  کردیم که در بازی که زمین که می  خوردیم درد نکشیم...
اصلا این‌طوری نیست. آسیب پذیرترین قشر هنرمندان و ورزشکارها هستند. شما اگر با هنرمندان ارتباط داشته باشید می  بینید که آنها 80درصد از فوتبالیست ها بدترند به پول و پله هم که میرسند دیگه بدتر. زمان ما وقتی فوتبالیست و هنرمند کارشان را کنار می  گذاشتند اوج آسیب پذیریشان است، اوقات بی‌کاری اشان زیاد است، پول هم که زیاد دارند.
بهرحال شما این شهامت را داشتید که بگویید مصرف می  کردید.اما خیلی ها شهامتش را ندارند...
بله من شهامت اش را داشتم ، از جورج بست که بزرگ‌تر نیستیم...
ولی خیلی ها حاضر نیستند بگویند که من مصرف می کردم.
می دانید چرا؟ چون آنها می خواهند دوباره معتاد شوند...دوباره می خواهند بروند سراغش...
*الان دیگه کاملا پاک شدید؟
پاک که نمی  شویم. من هنوزم که هنوز است در جلسه  ها حاضر می  شوم می گ ویم من مهدی هستم یک معتاد، مهدی معتاد!نمی  گویم معتاد بودم. اما به پاک شدنم از اعتیاد افتخار می کنم.
ما که آن چیزی که می  بینیم، فوتبال و استقلال و تیم ملی و خاطرات شماست که از ذهنمان پاک نمی  شود.
شما لطف دارید...مصاحبه را که چاپ کردید به ما هم بدهید
نظرات 7 + ارسال نظر
س.رشیدی پنج‌شنبه 18 شهریور 1389 ساعت 06:30 http://s-rashidi.com

نمی دونم چرا... ولی وقتی این مصاحبه رو خوندم گریه ام گرفت و اشکام همینطور ریخت... مخصوصا اونجا که از عشقش به استقلال می گفت..

حمیده پنج‌شنبه 18 شهریور 1389 ساعت 13:50

خیلی جالب بود. منم وقتی از استقلال گفت که با شنیدن اسمش موهاش سیخ میشه یه جوری شدم. خیلی روراست و صادقانه مصاحبه کرده.

کاوا جمعه 19 شهریور 1389 ساعت 03:08

خسته نباشید خواهر سمیه

سر زدم ببینم بهلول و وبلاگش در چه حاله که نوشته ی شما رو دیدم.
راستش نصف متن رو خوندم اما به خاطر کم حوصله گی بقیه اش رو نخوندم.
یاد دوران نوجوانی افتادم که طرفدار تیم استقلال بودیم اما حالا...........هیچ!

راستی بهلول کجاس پس؟

سلام
ممنون که سر می زنید.
والا مصاحبه ی خیلی خوبی بود. گفتم بذارم اینجا دوستان هم بخوانند.

بهلول خان هم هستن. به شدت به شدت درگیر درس هستن شکر خدا. مشغول هستن فعلا.

رامونا دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 09:23

ای بابا
مهدی
فنونی
زاده!!

مهدی دوشنبه 5 مهر 1389 ساعت 11:28 http://dvar.blogfa.com

سلام بهلول عزیز. مدتی ست زیاد سرم شلوغه. فرصت خوندن نمی کنم. حتا داستان و ...... . این فیلم رو به شدت مشتاق شدم که ببینم. حتمن دنبالش هستم که پیداش کنم. بازم از این پیشنهادای خویب بهم بده. زنده باشی. درود.

دبیرخانه مسابقه چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 16:45 http://www.louh.com

دبیرخانه مسابقه داستان کوتاه کوتاه عاشورایی برگزار می کند:
کارگاه بررسی داستان کوتاه کوتاه در آثار نویسندگان بزرگ
با حضور احسان عباسلو (مدیر سرای اهل قلم)
یکشنبه 19 دی ماه ساعت 15 الی 17
حوزه هنری، سالن شماره 2 تالار اندیشه
فراخوان مسابقه را در وِیژه نامه عاشورایی ببینید:
http://www.louh.com/special/adabi3/default.aspx

پنجره چوبی دوشنبه 4 بهمن 1389 ساعت 23:43

من با ذوق و شوق اومدم اینجا یک تحلیل ناب از تیم ملی بخونم که دیدم ای بابا!
اینجا داره آثار باستانی میشه....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد