دوست عزیزم " سهیل " پیشنهاد داد که مطلبی بنویسم در باره ی حواشی بازی پرسپولیس و استیل آذین. این امر مصادف شد با سفری تحصیلی به چند روزه به شمال کشور سرسبز اسکاتلند. محل اقامت و به اصطلاح اردوی چند روزه ما در نشنال سپورت سکاتلند سنتر بود.
http://www.nationalcentreinverclyde.org.uk/Home
در کنار دریاچه ایی زیبا و کوههای سرسبز و مخملی همراه با طبیعتی دل نواز. این مرکز چیزی ست شبیه مجموعه ی ورزشی انقلاب خودمان ( همون بالای ونک که هر سال یه ورش! رو اتوبان میبره یا نمایشگاه یا خانه سازی های سپاه! ) منتها خیلی بزرگتر و با امکانات علمی و تغذیه ایی مدرن تر؛ همراه با طیف وسیعی از ورزشهای متفاوت نظیر هاکی و راگبی و بسکتبال و اسکواش و ژیمناستیک و شنا و غیره.
نکته ی جالب این سفر برای من برخورد با دانشمندان نامی علم ورزش بود که مدیریت این مجموعه رو بر عهده دارند. و جالب تر اینکه دسترسی به این مجموعه ی علمی ورزشی بی نظیر برای تمام گروه های اجتماع بخصوص مدارس و دبستان ها فراهم است.
در حاشیه ی سمیناری که با یک خانم پرفسور در روانشناسی ورزشی داشتیم سوالی به ذهنم رسید که در واقع توجیه کننده ی خوبی ست برای این قبیل معضلاتی که در فوتبال شاهدیم. و اینکه چرا در این مرکز که پایگاه علمی قهرمانی و مدال آوری و نوآوری در ورزش محسوب می شود ؛ توجه چندانی به رشته ی فوتبال ندارند؟ پاسخ این بود که آنها تمرکز دارند بر بعد علمی ورزش های به اصطلاح کالجی و دانشگاهی که کمتر با جنجال همراه است تا " هیاهو برای هیچ " و بلبشوی فوتبال! و چکیده ی بحث من و ایشان شد :? SUCCESS OR WINNING و در قالب مطالب زیر در آمد
******************
اساس فرهنگ فوتبال بازیکنان و تماشاچیان یک کشور؛ بر پایهی وجه سیاه و بد فرهنگ هر کشور بنا شده است.
بریتانیا و بخصوص اسکاتلند مهد فوتبال دنیاست علی الخصوص که که داربی مسیحیت کل عالم!! بین دو تیم سلتیک کاتولیکها و رنجرز پروتستانها هر ساله حداقل 4 بار! در شهر گلاسگو برگزار میشود. اولین چیزی که شما در اسکاتلند مشاهده می کنید برخورد تمدنهاست!!!! بدون گفتگو! همین یکشنبه در آستانه ایسترهالیدی و ازدواج پرنس باز هم شهر شلوغ خواهد شد و مملو از انواع و اقسام "مهرورزیها" بقول عزیزان گمنام اطلاعاتی!!
نمونه: اینکه نیل لنون مربی سلتیک تهدید به مرگ شده و برای او و چند نفر از سران طرفداران آنها که یکی نماینده ی مجلس و دیگری وکیل مجربی است ، بستهای حاوی بمب فرستاده شد!. این نشان دهنده این است در قلب اروپا که مشکل بسیاری با تروریسم دارد؛ بسیاری هستند که برای فوتبال حاضرند دست به قتل بزنند. جالب اینکه چنین رفتارهایی در جاهای دیگر مثلا امریکای جنوبی هم دیده میشود، اما در جایی که داعیهی تمدن یا سیویلایزیشن وجود دارد؛ چنین رفتارهایی کمی دور از ذهن بنظر میرسد. این باز هم به فرهنگ اجتماع برمیگردد.
اصلا اختراع فوتبال در انگلستان برای این بوده که بازیایی باشد برای ابراز غیر مستقیم اعتراض طبقهی کارگر و تخلیه ی روانی. یعنی اکثریت زحمتکش و فقیر جامعه در مقابل طبقهی آریستوکرات بریتانیایِ بعد از انقلاب صنعتی،که طبقه ی کارگر بجای اینکه بعد از فراغ کار فکرش به دنبال ظلم و ستم کارفرما و عدم بیمه و ... باشد به چیزدیگری معطوف شود که تمام زندگیاش را پر کند، در نتیجه فوتبال اختراع شد.
همین است که امروزه در انگلیس، پوششی که بیشتر دیده میشود، حتی بیشتر از لباس جین، لباسها و پیراهن های تیم های باشگاهی ست. در واقع فوتبال به نوعی مذهب اینجاست. حتی کسی که میخواهد اتاقی برای کودکش آماده کند، پتو و وسایلش منقش به آرم باشگاه مورد علاقهاش خواهد بود.
فوتبال در همه دنیا همنیطور است. یک بخش از فوتبال کسانی هستند که مینشینند مثل بچه ی آدم و از دیدن فوتبال لذت میبرند، فحش نمیدهند و حتی حریف را تشویق هم میکنند. اما بخش اعظمشان هولیگانها و اوباشگرها هستند. اینها کسانی هستند که مخالف اخلاق در فوتبال هستند و با دعوا و هر کاری؛ انتظار برد دارند تا بعد از برد لذتی ببرند و به " دیگری" توهین و تحقیری کرده و ارضا ! شوند.
این افراد به شدت نژادپرست هستند . به مذاهب توهین میکنند و امثال بازیکنان خوب و با اخلاق برایشان ارزش ندارد. آنها در فوتبال ماتاراتزی و گتوزو یا رویکین را میپرستند.
از فوتبال سالمی که کلارنس سیدورف ارائه میدهد لذت نمی برند و یا نمایش رقصگونه دلپذیر مسعود اوزیل.مسی و کریس رونالدو برای آنها شخصی ست که می شود روی تک تک حرکاتش در بنگاههای کلان شرط بندی ، قمار کرد و برنده شد و نوشید و زندگی کرد!
کسی را دوست دارند که در زمین به صورت حریف تف کند و کله بزند و به داور فحش بدهد – که حق شان است البته!!!- و در تونل رختکن منتهی به زمین جنگ و جدال بیاندازد.
اریک کانتونا یک روزی یکی از این حیوانات تماشاچی را بدجوری ناکار کرد.در همان وسط بازی.15 سال بعد در مصاحبه ایی گفت: حقش بود! خوب کاری کردم!! فوتبال جای این جور آدم ها نیست.
******************
من نمی خواهم به اتفاقات بازی استیل آذین بپردازم .اما در مورد علی دایی.....، شخصی جملهای دارد که میگوید: «قهرمانان مثل تابلوهای نقاشی هستند. باید از دور به تماشای آنها نشست.» این حرف بسیار معنی دارد. و البته به معنی توجیه رفتار دایی نیست؛ اما کسی را در نظر بگیرید که از همه طرف تحت فشار و سوال است. اگر بازیکنی شوت بد بزند، داور اشتباهی کند، چمن زمین مشکلی داشته باشد و ... این شخص آنقدر فحش و ... میشنود که از زندگی بیزار میشود. کسی که برای کشور ما بسیار افتخار آفریده ( منی که در ردههای نیمه حرفه ایی فوتبال امریکا و اروپا بازی کردم و می کنم ؛میدانم چقدر سخت است در سطح بالای حرفه ایی اروپا فوتبال بازی کردن ) حالا علی دایی فرشته یا مافوق بشر نیست، اما به هر حال افتخار فوتبال ماست. چون زحمت برای فوتبال مملکت کشیده و افتخار آورده، توانسته با یک تیم متوسط آلمانی به آث میلان و چلسی گل بزند.
پول زیادی دارد ؟ نوش جانش ! " آقا زاده" نبوده که برود اروپا با مالیات و حق من و شما مدرک بگیرد ان هم با اما و اگر! و خانه ی ده میلیاردی داشته باشد و هلیکوپتر!
اما ما خودمان هم بَدیم. البته اشاره من به روزنامهنگاران هوچی، سطح بالای نظام و مسئولین ورزش و دستاندر کاران است که اینگونه شده که ما کسی را بلند میکنیم از او بت میسازیم و بالا میبریم و بعد ناگهان او را به زمین میزنیم.
* ارتباط فرهنگ و جامعه با جنجال های فوتبال:
نباید انتظار زیادی از فوتبال و فوتبالیست داشت.فوتبال ورزشی است که ضربان قلب به بالای 200 میرسد، دمای بدن به شدت بالا میرود و بین 6 تا 10 کیلو وزن بازیکن بالا و پایین میشود، گاهی اوقات فریاد کشیدن و اعتراض سطح آدرنالین و انسولین بدن را به تعادل می رساند ؛ البته هنوز کاملا علمی ثابت نشده این موضوع. بهرحال در کلاس های داوری فیفا خیلی به داوران توصیه می شود که در مقابل داد و فریاد بازیکنان صبور باشند و آستانه ی تحملشان را بالا ببرند.
اشتباه ما این است که می خواهیم فوتبال بر اساس فرهنگ اسطوره ساز و مذهبی مان ما ساخته شود. بازیکن شب قبل یا بعد از بازی در پارتی و مشروب خوری و فلان! حضور دارد. بعد زیر پیراهنش ذکر انبیاء و اولیا دارد و الخ!
تازه می آوریمش در برنامه های زنده ی تلویزیونی تا مداحی کند و مردم را بفریبد و .... ای بابا!
در زمین فوتبال بدترین فحشها و درگیریها اتفاق میافتد. در بیرون که بدتر! کسانی که در فوتبال ایران هستند دلشان نمیخواهد موقعیت، شهرت و پول باورنکردنی را از دست بدهند.(چیزهایی که به سادگی برای هرکس به دست نمیآید) کلا همه ی ما موقع حرف زدن دائم در هر زمینهای به دنبال اسطورهسازی هستیم.
از آن طرف تماشاچی فوتبال ایرانی ؛هر گونه اکشن و ریکشن کلامی و یدی! می تواند داشته باشد. طرفداری که از درب ورزشگاه تا جایگاه برسد؛ هزار سوراخش بازدید می شود و 70 خوان باید بگذرد آن وقت فوتبالی ببیند پر از مافیا بازی و کثافت با کیفیتی نازل و ضعیف.
اما متاسفانه مشکل اینها نیست. مسئله این است که کمیته ی انضباطی با آن رئیس خودبزرگ بینش که انگار قاضی جنایی ست ( و اصلا بوده ایشان) تبدیل به ماشین اسکناس چاپ کنی تبدیل شده است. آخر این همه مصاحبه و حرفت برای چیست مرد؟
در باشگاههای غیر ایرانی وقتی بازیکنی اشتباهی دارد، خود باشگاه او را محروم میکند. اما در ایران که رئیس باشگاهها دولتی هستند و همه به فکر حفظ میز خود به هر قیمتی هستند، چه انتظاری داریم که بازیکنان در زمین خوب باشند. این توجیه رفتار باغوحشی نیست که هرکس به خود اجازه دهد هر نوع رفتاری داشته باشد اما عوامفریبیها بسیار بد است. تیم ملی انگلستان در جام جهانی یک گل به آلمان زد.
گلی که پذیرفته نشد. اما هیچوقت کاپلو نگفت که : من سرباز وطنم و ... .
******************
دیدگاه ما به فوتبال غلط است. من نظرم را درباره پرویز دهداری اجمالا در قسمت نظرات وبلاگ سهیل نوشتم :
کسی که در مقام مربی اولین مقام آسیایی برای فوتبال ایران را -در آن سالهای "خاکستری" انقلاب و جنگ - پس از سالها کسب کرد.
ایشان بیشترین تاثیر را در زندگی ورزشی بازیکنانی همچون مرحوم سیروس ؛ عابد زاده؛ زرینچه، محمد تقوی؛ صمد مرفاوی،عباس سرخاب؛ سیدعلی افتخاری، رضا حسن زاده، سیدمهدی ابطحی و .... داشت.
مخالف این سوسول بازیها و بازیکن سالاری و باشگاه سالاری و بشدت مخالف دخالت دولتی و هرزنگاری مطبوعاتی و غیره بود.
یک تیم ملی"پاک" انتخاب کرد از تمام کشور. از استعدادهای ناب اقصی نقاط ایران ما
آخر سر ، نصیب این معلم بی نظیر، فحش ناموسی شد و سنگ و برف! در استادیوم آزادی از طرف تماشاچیان بی نظیر و محترم!!!من به چشم خودم دیدم. آنروز را هرگز فراموش نمی کنم.
شرمم می آید ، شاید به همه ی ما بر بخورد . اما فوتبال ما با آن بخش سیاه فرهنگ مان عجین شده. فوتبال خیلی بی رحم است. همین
. ایشان تا حدی اساس فوتبال ایران را درست کرد. در بحبوحه جنگ و در میانه کشت و کشتار و آن همه مشکل، تیم ملی ایران سوم آسیا شد. بازیکنانی از میناب و اقصی نقاط آذربایجان و گیلان و ... کشف کرد. ایشان که با هرزنگاری مطبوعاتی مخالف بود و بازیکن سالاری و باشگاهداری " اللهی به امید تو" !، نظم و انضباط و اخلاق را سرلوحه کارش داشت از طرف همین مردم، فحش شنید و سنگ به او پرتاب شد.
متاسفانه اینکه سردستههای متحصنین بر علیه پرویز دهداری، کسانی بودند که امروز در فوتبال داعیه ی کارشناس اعظم بودن فوتبال را دارند. امثال اصغر حاجیلو، محمد پنجعلی، فرشاد پیوس و... اتفاقا منتقد بیاخلاقیها در فوتبال ایران هستند. معترضینش هم که همه می شناسند امثال مجتبی محرمی، شاهین و شاهرخ بیانی و علیالخصوص ناصر محمدخانی .
خدا رحمتش کند پرویزخان را به آنها گفت با این کج راهه ایی که انتخاب کرده اید عاقبت در زندگی شخصی تان هم موفق نخواهید شد؛ حتی اگر قهرمان آسیا هم بشوید!
در ایران چیزی به نام اخلاق وجود ندارد .هیچ !بسیار بدتر از همه جای دنیاست چون به نام " دین" خیلی چیزها انجام می شود.
ایراد انجایی ست که فوتبال در ایران دولتی ست. نظارت کلی سالم وجود ندارد. حسادت جای رقابت را گرفته است. مدیران باشگاهها نود درصد نظامی بوده یا هستند. توزیع امکانات عادلانه نیست . فکر حرفه ایی وجود ندارد. پول هستند به کلان! ولی نه برای تیم های پایه و امید.
و هزاران مورد دیگر که این خراب آباد فوتبال را خراب تر کرده.
-----------------------
((پیشنهاد می کنم کتاب روزی روزگاری فوتبال ؛ نوشته ی حمید رضا صدر را بخوانید))
و فیلم کارخانه ی فوتبال FOOTBALL FACTORY را ببینید.