فوتبال با طعم شکلات

فوتبال از دریچه نگاه بهلول

فوتبال با طعم شکلات

فوتبال از دریچه نگاه بهلول

سال نکویی و بهار خزان شده !( مقدمه فوتبال فارسی )

خوب به قول بهرام شفیع مجری مادام العمر!  ورزش و مردم شبکه ی یک ایران : "میریم که داشته باشیم"!!!!!؛  از همین لحظه بررسی فوتبال ایران رو.

عرض شود که حداقل در یک کشور اسلامی - که بر اساس مدیریت ایدئولوژیک اداره می شود - انصاف این است ابتدا به ساکن ، هر امری را با اجتهاد به عقل بسنجیم!

یعنی اینکه هیچگونه محل اشکال شرعی و عرفی نیست اگر حالا که توپ گرد فوتبال و جنجال ها و نوازشات و مصائباتش!! برایمان از نان شب واجب تر شده؛ یک گوشه نظری به نوع برنامه ریزی و سیستم اجرا شده این ورزش در کشورهای موفق - نه اینکه زبونم لال!! استغفرا... ، روم به دیوار اسپانیا و انگلیس و آلمان و .... - لااقل به همین کره و ژاپن ؛ بیاندازیم.

تازه شم چه عیبی داره که چیزی بیاموزیم از غرب ؟ مگه اونها از ما نیاموخته اند و ندزدیده اند و نفت ما را مفت می برند و گاز!! ما رامی خورند......

و الخ و از این خزعبلات دیگه!!!

چند مثال ساده :

 1- به پیراهن بازیکنان اروپایی دقت کنید. زیر آرم روی سینه سمت چپ معمولا عددی 4 رقمی  نوشته شده است: تاریخ تاسیس باشگاه.

من خودم تا 1888!! دیده ام. یعنی صد و بیست و دو سال پیش!

سیستم مسابقات باشگاهی مثلا ً لالیگای جذاب اسپانیا ، چیزی حدود 50 سال ، بی وقفه به کار خود ادامه میدهد.

باور بفرمایید آنها برنامه 10 سال آینده ی خود را هم می دانند دقیقا در چه روزی چه رویدادی " باید " انجام بشود. با اندکی تغییرات جزئی.

تعداد تیمها، نوع سقوط صعود از دسته ی بالاتر و پایین تر، قوانین مسابقات و موارد انضباطی و 100 ها مورد دیگر. " اصل " محفوظ است " فرع " ها جاری در روح بازیها.

تازه اینکه سازمان لیگ از تیم ملی جداست ولی در امتداد هم نه در مقابل هم! عناد و دشمنی هم ندارند.اصلا هدف لیگ ؛ داشتن تیم ملی قوی ست .

نه اینکه دشمن تراشی بشود و تفرقه افکنی در ارکان و اعصاب یک ملت که فوتبال ، مرهمی موضعی و موسمی ست برای دردهای بیشمارش!

2- نقل و انتقالات :

فصل نقل و انتقلات دو زمان است : اول فصل و نیم فصل.

هر بازیکنی مدیر برنامه و یا به اصطلاح ایجنت خودش را دارد. از دروغ و دغل و بازار گرمی هم خبری هست! ولی خیلی خیلی کم و بندرت. امکان ندارد هیچ جای دنیا بجز ایران!! یه نیمچه بازیکن با استقلال قرارداد داخلی امضا کند، بعد با پرسپولیس تمرین کند ؛ روز مسابقه سر از رختکن استیل آذین دربیاورد!!

بازیکن،تنش بخارد که بخواهد با احساسات و عواطف طرفدار تیمش- که خدا و مسیح و اسلام و چه گوارا و جرج بوش و القائده را نمی شناسد ولی شماره موبایل خاله ی دیدیه دروگبا را در روستای ملاط آباد نوروزلوی سفلی کشور ساحل عاج!! از حفظ است- در بیفتد ، حسابش با کرام الکاتبین است!! 

شک نکنید !

3- روزنامه های رنگارنگ و هرزنامه و زرد نامه موجود  نیست!

در مثلا انگلیس شبکه ی اسکای یک کانال 24 ساعته اختصاص به اخبار ورزش و به خصوص فوتبال داده به نام اسکای نیوز اسپرت ؛ ریز و درشت همه چیز را تر و تازه و از تنور درامده تحویل مردم میدهد.

باورتان نمیشود کشور آلمان با آن فوتبال عظیم و زیبا و سیستماتیک دو تا روزنامه ورزشی دارد: اشپورت بیلد و کیکز. همین!

وقتی روزنامه زیاد شد و مطلب در خور به اندازه کافی نبود، مجبوری صفحه را با "تخیلات " ببندی که میبینید این شارلاتانیسم فوتبالی را در روزنامه های ورزشی ایران.

4- جایگاههای تعریف شده:

من حاضرم با شما شرط ببندم و وضعیت تیم صنعت نفت آبادان را - که اتفاقا علاقه ایی خاص هم به این تیم دارم به دلایل شخصی- از الان پیش بینی کنم: بلبشو و هرج و مرج و عدم پرداخت حقوق و نارضایتی بازیکنان و تعویض مربی و چرت و پرت گویی مسئولینش و دیوانه شدن طرفداران برزیلی خوزستان!

چون الان در خیلی از جاهایی فوتبال ایران معلوم نیست کی به کی است!! نه بازیکن حواسش به بازیست نه مربی به تمریناتش!

نه سرپرست کارش را بلد است نه مدیر باشگاه

تماشاچی در کار مربی می خواهد دخالت بکند، 

تدارکات چی در نقش رئیس سازمان تربیت بدنی ،

 توپ جمع کن ، مفسر می شود، 

نویسنده روزنامه، کاپیتان تیم ملی و یا مسئول روابط بین الملل

لیدر طرفداران تیم ، مسئول نقل و انتقالات!! 

خلاصه هر دم از این باغ بری می رسد!!!

مثال : 

علی کریمی بلیط فرست کلاس هواپیما می خواهد! از جیب خودش

مهدی رحمتی از گاوداری کنار کمپ تیم ملی در اتریش راضی نیست!

حسن اشجاری ذوب آهن ، از پشه ها و صدای چوب بری!

حاجیلوی سرپرست از فدراسیون خواهش میکند پول توجیبی بازیکنان تیم ملی را بفرستند از ایران!!!

در ایران فتح ا... زاده ی استقلال ، فاکتور بدهی میلیونی هتل را رو میکند، مدیر قبلی بدهی 3 میلیاردی را !!

مظلومی گیر داده به قطبی 

فدراسیون به شاغلام پیروانی / پیروانی به کمیته ی المپیک / کمیته به سازمان / سازمان به فدراسیون!

پسر علی پروین 5 تیم یک شبه عوض میکند تا آخرش با روبوسی ! برمیگردد تیم خودش!

محسن خلیلی در مصاحبه اش میگوید: دل از پرسپولیس نمیکند! مفتی! هم بازی خواهد کرد، فرداش سر از تمرینات آبادان در می اورد !! هنوز تمرین نکرده به فرودگاه! برمیگردد، با استیل آذین قرار داد می بندد!!

حاج آقایی به نام علیپور میگوید : شرکتهای آمریکایی پول داده اند سلمونی های تهرون؛ مدل موی علی انصاریان و نیکبخت را جوری بزنند که آنها می خواهند!! 

{ خداییش خپلک/ اسکار کمدیایی! سال را ؛ حتماً شخص الی خانم باید بدهد به این یه نفر! سمیه هم یکی از آن اشعار ادبی خاصش را با آن قلم جادویی، در وصف هنر طنز ایشان بسرایند}

آها این جریان منشور و اخلاق و فلان:

یارو سیاست مداره الکی الا بختکی با تقلب و رشوه میاد سرکار !

امتیاز تیم شهرستانی رو می خرند، 

بودجه از بیت المال میگیرند کرور کرور

مربی دلقک و دلال و بازیکن عروسکی میگیرند

با کلی دلال بازی و جانماز آبکشیدن و مذهب نمایی و ....... 

همه فصل جنجال و مسخره بازی و کثافت اندر کثافت!

بعدش همون ادمها گیر میدند به زیر ابروی بازیکن و خالکوبی و ال و بل

ای بابا

وا.... سرسام گرفتم 

تهوع میگیرد ادم از این کلاف سردر گم. اصلاً چرا بنویسم ؟ مریضم؟

بنظرم آخرش باید از هندوستان! عارف و جوکی و مرتاض! و هرچی "از مال ِ دنیا بیزار" ؛ آدم بیارند! بزارند "مدیر ورزشی"!!!

 تا شاید دله دزدیها یه کمی! کمتر بشود!!


فعلاً ...............

ادامه دارد..............





فوتبال ایرونی 1

سلام دوباره

همین اولِ اولین مطلب ،قبل از شروع آغاز برنامه های ما ( دیالوگ بهروز وثوقی در گوزنها: بشتابید بشتابید / آغاز برنامه های ما! شروع ! شد) درباره فوتبال ایران ؛ با هم یه سری بزنیم به وضعیت کنونی ایران.

علی حاتمی از اون زمره افرادیست که دیگر " مادر دهر نزاید" . یکی شبیه قیصر امین پور و ..... اصطلاح شاعر سینمای ایران برازنده ی اوست ولی بنظرم سیاسی ترین فیلم ها را هم ساخته - با عرض پوزش از سینه چاکان حضرت کیمیایی- کنایه ها و طعنه های حاتمی آنچنان بدل می نشیند که آدم با هر سکانس فیلمش ، سفر می کند به همان دوران و همان برهه تاریخ. و خودت را به عینه  میبینی و میبینی که این دور تسلسل تاریخ چقدر در مملکت من و تو ، دارد تکرار میشود. هر دوره به نامی و نظامی قجر و پهلوی و جمهوری و .... همه با هم!


یه جای فیلم مهجور حاجی واشنگتن این دیالوگ ها آمده است:

(جملات با رنگ سبز! نظر من است)

قبله عالم به سلامت

فکر و ذکرمان شد کسب آبرو،

در هر عرصه ایی ! هسته ایی سیاسی جهانداری علم و دانش 

 چه آبرویی، مملکت رو تعطیل کنید،

چند روز چند روز؟

 دارالایتام دایر کنید درست تره. مردم نان شب ندارند،

بنفیت یا همان سوبسیت دولت! 

شراب از فرانسه می‌آید. قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد میکند، نفوس حق‌النـفـس میدهند، 

باران رحمت از دولتی ِسر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم!

no comment !

 میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی.

گشت فلان و بیسار و گیر دادن به همه جای ! ملت

 سر بریدن از ختنه سهلتر!. ریختِ مردم از آدمیزاد برگشته، سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشمها خمار از تراخم است، چهره ها تکیده از تریاک. 

یا کراک و شیشه و هزار کوفت شیمیایی دیگر

اون چهار تا آب انبار عهد شاه عباسم، آبش کرم گذاشته، ملیجک = آقا زاده ها!! در گلدان نقره میشاشد ببخشید، چه انتظاری از این دودمان، با آن سرسلسله اخته.

 خلق خدا به چه روزی افتادند از تدبیر ما؟

 دلال، فاحشه، لوطی، دلَه، قاپ باز، کف زن، رمال، معرکه گیر، 

گدایی که خود شغلی است،

چقدر میبینیم توی همین وبلاگ هامان : منو لینک کن ! بیا درآمد! دربیاریم!! و الخ...

 مملکت عنقریب قطعه قطعه میشود...  


خوب حالا من بگم چه مرگمه؟

فوتبال ایران اعم از بازیکنان و مربیان و سرپرست و رئیس غیره ؛ گران ترین و ثروتمند ترین فوتبال دنیاست! پول و بودجه بی حد و حصر میاد و میره ولی ....

به موقع با اعداد و ارقام و منطق ثابت می کنم. 

اما محصول و دست آورد تقریباً زیر صفر!!

عینهو اینکه  کارخانه ی ذوب آهن اصفهان، آفتابه ی پلاستیکی تولید کند و یا پالایشگاه نفت آبادان ، لواشک!!

 که البته هر دو؛ در غربت که باشی ، عجیب دلتنگشان می شوی!!

بعداز این همه صغری کبری چیدن ، منظورم اینه محصول فوتبال ما که از دل این دخالت های دولتی و دست های سیاسی و مافیایی آشکار! بیرون میاد.

فقط به نام باشگاههای ما -منهای استقلال و پیروزی- نگاه کنید

و صاحبان آن 

و ترکیب های هیات مدیره و مدیرعامل های سیاسی و حقه باز

و نقش سازمان بی! تربیت بدنی 

و برنامه های صدا و سیما ، بخصوص نود افتضاح ، با آن مجری که عالی ترین و خیرالموجودینِ  گزارشگران است ولی تریبل ! در فن بیان و  مدیریت یک take show ی زنده

و تماشاگرنماها و نابازیکنان پررو و پرمدعا

روزنامه های بعضاً نابلد در ژورنالیزم و هوچی و سوءاستفاده چی

جدایی طلبان تراختوری!

امسال که هولیگانهای نفت آبادان هم اضافه میشود

اصفهانیهایی که باورشان شده سپاهان واقعاً نصف فوتبال جهان است! البته به لطف داوران نادار!


و بیش از هر چیزی دخالت های نظامیان در فوتبال دیگر، دارد بلای جان آدم میشود............. 

ادامه دارد ...................


(تکلمه: از آن جایی که ما ایرانی ها همیشه باید همه چیزمان به "همه چیزمان" بیاید؛ فوتبال شده یک آش شله قلمکار بد رنگ و تلخ مزه که فقط در مطبخ بلبلستانی مثل ایران می توان آن را به عمل آورد.

 تصمیم گرفتم این وب لاگ محلی باشد برای خالی کردن عقده های این چندساله ای که همه ی ما-اهالی  یک محفل " نابراندازانه ی "  فرهنگی!-  از فوتبالفارسی! داریم )



حق به حق دار رسید ؟

اسپانیا قهرمان شد.


 

با اقتدار. هر چند تا قبل از تک به تک خراب کردن های روبن باید باید باید می باخت!! دقیقا به همان دلیلی که هلند گل خورد و باخت: "قوانین نانوشته ی فوتبال / تیمی که گل نزند ، آخرش گل می خورد" و دقیقاً تا قبل از آن اسپانیا بی شمار گل خراب میکرد ، بخصوص دیوید ویا.

درسی که من از این بازی گرفتم این بود که گاهی اوقات ، در سطح بالای فوتبال ؛ یک بازیکن نابغه ممکن است اشتباه را بکند که یک بچه ی مدرسه ی فوتبالی. پس هنر یک مربی و کلا ً کادر فنی همراه هر تیمی، در این است که توانایی این را داشته باشد که کی و چگونه " شوک مناسب" به بازیکنان وارد کند و یا فشار حاصله را دفع و خنثی.

*****************

به اندازه ی قهرمانی اسپانیا ؛ خوشحال شدم که دیگو فورلان بهترین بازیکن جام شد. انصافا ً یک تنه بار تیمش را بدوش میکشید. نه اینکه بقیه بخصوص سوئارز آیاکسی= آژاکسی بد باشند؛ نه فورلان قوت قلب تیمی بدون ستاره و بی ادعا بود . هم خوب و زیاد می دوید.

 هم دفاع می کرد. هم گل زد با دو پا و ایضاً ضربات شوت و ایستگاهی محشر.

به فیفا باید تبریک گفت و سپ بلاتر به این انتخاب .

*****************

اشک های از ته دل کاسیاس دیدنی بود.  این " بچه " بقول علی پروین!! فوتبال را وقتی در رئال مادرید متمول و کهکشانی، شروع کرد؛ با دوچرخه به سر زمین می آمد!

*****************

جام جهانی تمام شد از این به بعد ، توی این وبلاگ؛ پنبه فوتبال مافیایی سیاسی !!! ایران را خواهم زد! 

تشکر ویژه از خانم الی معتمدی و مستر شین 

و همراهی های همه دوستان: حمیده / کاوا / رامونا / مهدی و ............. همه

و سمیه ی عزیز و صبور و نازنین ! 


تکلمه : 

نه نمی تونم بخوابم! 

قلب من در بارسلونا میتپد امشب. دلم خواست شادی ام رو با گذاشتن این عکسها با شما شریک بشوم.



1- کاسیاس دست طلایی! در آغوش مقام معظم ملکه ی اسپانیا.! ایشون تشریف آوردند به رختکن نه عین بعضی ها که انتظار دارند قهرمانان "مردم" ؛ بروند سینه خیز! دستبوسش!



2- خانواده ی بی شیله پیله ی سلطنتی اسپانیا در رختکن این تیم پس از قهرمانی! التفات

 بفرمایید که شهرام بهرام ! هم نمی کنند برای ابراز لطف به بازیکنان رئالی و بارسایی!

 آقا زاده ها و خانم زاده ها! همه هستند ماشالله.

 تازه جالبه که بازیکنان بارسایی اسپانیا دور افتخار رو با پرچم کاتالونیا زدند نه پرچم ملی اسپانیا!

دوباره یاد مچبندهای سبز بازی با کره ی جنوبی افتادم!خودمونیم ها منم دیونه ام با این ذهن

 سیالم یا....؟؟


3- بر و بچ لات و لوت در حال خوردن ماء الشعیر! به بطری ها و سطل های روی میز توجه بفرمایید!


4- از ته دل این اینیستا را دوست دارم. یه جورایی اخلاقی و شخصیتی و نوع بازیش بدل همه می نشیند.



5-اینجا هم که اینیستا داره محتویات بطری را روی کله ی سرجیو راموس خالی میکنه! فک! کنم دلش میخواد اونم عین خودش کچل بشه شاید پاش به گل زدن بازشد!

 خودمونیم این هیکل سرجیو راموس هم؛ با اینهمه خالکوبی بیشتر به درد شرارت و زورگیری و مسافر کشی- د بچسب دیگه!! - می خوره تا فوتبال! آینده اش روشنه بچه ام! میشه شعبون بی مخ مادرید پس از اتمام دوران فوتبالش!



6-این هم - سمت راست ، شماره ی 10- سلطان عشق و خداوند تنیس، فرزند فروتن و نابغه ی اسپانیا حضرت رافائل نادال بی همتا ، با تی شرت تیم ملی و صورت رنگ آمیزی شده اش. آدم یاد غرور نخوت و حسادت یک عده دیگه از مثلا ورزشکارها می افته نسبت به موفقیت های هموطنانشان ؛ در یه جایی دیگه دنیا که اسمش "ایران" نیست.


وزیر یا مستخدم؟ مسئله این است............

وزیر یا مستخدم؟ مسئله این است............!



امشب فستیوال بزرگ فوتبال جهان به پایان می رسد و یکی از دو تیم اسپانیا / هلند ، قهرمان خواهد شد. من می خواهم همین اول کار تکلیف خودم و شما! را با نایب قهرمانی روشن کنم!


جهان پهلوان تختی درباره نایب قهرمانی گفته است: 

من فاصله ما بین عنوان دومی و قهرمانی را رقم بزرگی می دانستم یک راه بسیار دشوار و طولانی، تقریباً مثل تفاوت مقام وزارت و رتبه مستخدم جزء.


 پس قاعدتاً اگر تیمی فینال جام جهانی را ببازد ظاهراً تمام زحمات این چندساله اش بر باد میرود.اما انصافا اسپانیا اگر ببازد هم قهرمان است. چون اولین بار است که به فینال و حتی 4 تیم برتر راه پیدا کرده و فراموش نکنید که این تیم جام را با بحران آغاز کرد: باخت بد به سوییس غیر مدعی. اما در ادامه کار پرتغال و رونالدو را حذف کرد و آلمان را هم که دیدید؛ با اقتدار شکست داد. آلمان، تیمی هجومی که فقط 8 گل به دو تیم کهکشانی و پر ستاره ی انگلیس و آرژانتین زد.

 ارزش کار تیمی اسپانیا وقتی ست که به عینه دیدیم کاسیاس تقریبا روز کم کاری داشت در مقابل مهاجمین آلمان و مدافعین اسپانبا بیشتر در زمین آلمان خیمه زده بودند تا محوطه ی یک سوم دفاعی خودشان.


و اما هلند مقتدر، قطعا ً این تیم در فینال کارکشته تر از اسپانیا بازی خواهد کرد چرا که "نیدرلند " ها دوفینال پیاپی را در سالهای 74-آلمان و 78-آرژانتین؛ از دست داده اند و هر دوبار هم از حریف میزبان خود، در ابتدای بازی پیش افتادند. از این رو" نارنجی "ها اینبار نمی خواهند حسرت فتح جام را با خود به خانه ببرند.

یک فرق دیگر هلند با اسپانیا این است که هلندیها خوب بلدند به اصطلاح فوتبالیستها " چرک" - نه ضدفوتبال - بازی بکنند. البته عنوان بازی تاخیری و محکم ِ حرفه ایی بیشتر برازنده این نوع تاکتیک فیزیکی روانی ست. بازی با برزیل را بخاطر بیاورید: همان دقیقه ی دوی بازی روبینیو عصبانی شد از یک تکل محکم و شروع کرد به فحاشی و اعصاب خرابی. در مقابل اعتراضات بی دلیل و پی درپی برزیلی ها به داور، این هلند بود که بازی باخته را به برد تبدیل کرد. دقایق پایانی بازی نیمه نهایی هم که بی نظیر بود : در مقابل موج حملات اروگوئه ، هلند به جای ضد فوتبال و زیر توپ زدن ، از تاکتیک فرار از جناحین و بردن توپ به کرنرهای زمین استفاده میکرد تا عنان گسیختگی انفرادی و این یعنی اینکه این تیم شخصیت قهرمانی دارد.

 برای خود من، نوع بازی ظریف و هوشمندانه ی آرین روبن چپ پا -که به تنهایی به قلب دفاع برزیل میزد و با حرکات پا به توپ ؛ مدافعین فوتبال ناب را به خطاهای بی مورد واداشت - بهترین کلاس آموزش بازی بود.

نکته ی مهم دیگر در تیم هلند این است که آنها حاشیه هایی را کنار گذاشته اند .

 اختلافاتی که سالهای سال این " معدن استعداد" را از مقامی که برازنده ی آن بود؛ دور میکرد. هلندیها همیشه با هم اختلاف و باند بازی داشته اند.قبلا ها باند آژاکس ها به سرکردگی کرایف در مقابل آیندهوونی ها و فاینوردیها. بعداً هم که نژادپرستی معضل جدیدشان شد و داویدز و سیدورف ساز خودشان را می زدند و حتی با هم نمی ساختند!

اما امسال مربی این تیم بر تمام این مشکلات فائق آمده بخصوص که رونالد دی بوئر بزرگ را به عنوان کمک در کنارش دارد؛ کسی که سالهای سال در بارسلون بازی کرده و با زیر و بم فوتبال زیبای اسپانیا؛ آشنایی کامل دارد.

نقطه ی قوت دو تیم در این است که هر دو بازیکنان خوبی هم برروی نیمکت دارند. شاید فردا روز " تعویض های طلایی " هم باشد.امیدوارم بازی فردا مثل همه ی فینال های دیگر " محتاط و دفاعی و کسل کننده "از آب در نیاید.